حالم دارد از احساس بدبختی و بیچارگی آدمهای داخل ایران و ترحمها و نسخه پیچیدینهای آدمهای خارج از ایران در فضای مجازی بهم می خورد. کاش برای خدا و خودشان هم که شده جمع کنند این بساط را! احساس بدبختی و بیچارگی میکنید؟ بلند شوید کاری کنید! کسانی از دست رفتهاند؟ کوتاهی از خود شما بوده! خیلی هموطنتان برایتان مهم است درست متحد میشدید و مثل خیلی از مردم دیگر دنیا اعتراضهای مدنی میکردید. جمع کنید این بساط ننه من غریبم را!
اینها را من میگویم که هیچکسی نمیتواند و حق ندارد یقهام را بگیرد که خودت چه؟ من کردهام! هر چه در توانم بوده است را کردهام و ذرهای نه دلم میسوزد و نه احساس گناه دارم! از هفت سال پیش که آموزش را انتخاب کردم به بچههایم یاد دادم از حقشان نگذرند! اما درست! همین هفته پیش سر کلاسم درباره نحوه اعتراض و گرفتن حق گفتوگو کردم. از خودم راضیام که تمام کسانی که دانشآموز من بودهاند را تا حد توان معقول بارآوردهام، پرسشگر و حقطلب. هر چه در توانم بوده از نظر اقتصادی ریختهام در کار تولید. صدقه ندادهام! بلند شدهام و کار کردهام. با تمام توانم.
الان هم میگویم حالم از همه کسانی که دور ایستادهاند و عزا گرفتهاند یا کسانی که غیرهوشمندانه خودشان را لت و پار کردهاند بد است. عصر گفتوگو و اعتراضهای مدنی است نه وحشیگری و با داد و هوار طلب چیزی را کردن! حاکمانت نمیفهمند؟ مردمت بلد نیستند؟ گرسنگی عقل و هوش از سر برده؟ راهش ترحم و دلسوزی و غم و غصه است؟ جمع کنید این معرکه را. بلند شوید و کاری کنید! دل نسوزانید! کاری کنید!
درباره این سایت